محل تبلیغات شما

تدبیر



 

* راه های ایجاد ارتباطات جادویی :

- تمرکز بر کمک برای کاهش رنج دیگران.

- زمان، پول و انرژی تان را در روابط سرمایه گذاری کنید.

- انرژی بخش باشید، نه انرژی آشام.

- ارزش زیادی برای زندگی دیگران قائل باشید.

- مفید باشید، قدردانی کنید و حضور مردم را در کنارتان همیشگی تلقی نکنید.

- با دیگران به گونه ای رفتار کنید که دوست دارند با آنها رفتار کنند!!

- یاد بگیرید حتی به روشهای بسیار کوچک، از دیگران قدر دانی کنید.

- برقراری ارتباط روزانه با افراد را، به یک عادت تبدیل کنید.

- تا جایی که می توانید ارتباطات نزدیک و حضوری برقرار کنید.

- نسبت به نتایج علت و معلولی بلند مدت اقداماتتان، آگاه باشید.

 

         " جو پولیش " یکی از بهترین شبکه سازهای دنیا

 

 


 

* اینکه شما صادقانه یا فریبکارانه صداقتتان را نشان دهید،

 مهم نخواهد بود!

 حقیقت تلخ این است که مردم وقتی ببینند که شما عمدا و داوطلبانه

 ضعف محصولتان را بر ملا می کنید، با رغبت بیشتری راضی به خرید می شوند.

 اما متاسفانه تعداد بسیار کمی از فروشندگان این کار را می کنند.

 بیشترشان یاد گرفته اند که فقط برتری های محصول را نشان دهند.

 مخصوصا این کار در اینترنت به حد مبالغه رسیده است.

 اکنون این شانس شماست!

 برای تاثیر بر روی مشتری با دیگران متفاوت باش و بیشتر با مشتری همدل باش.

 فقط یک ضعف از محصولت را بگیر، در موردش صادقانه بگو.

 نشان بده که چطوراین ضعف زیاد مهم نیست و یا اینکه با برتری های

 دیگر جبران می شود.

 شما با این روش اعتماد سازی کردید، و مشتری از کسی می خرد که

 به او اطمینان کند.

 این راهی است که فروشتان را بیشتر می کند.

 

                                     ( ترجمه از خانم طاهره یادگاری )

 

 

 


 

# بسیاری از مدیران تلاش می کنند با کارمندانشان رفیق و دوست شوند.

 آنان گمان می کنند که با دوستی با کارمندان می توانند به آنان انگیزه بدهند

 و مدیر موثری باشند.

 رفاقت با کارمندان در واقع اعتباری برای شما کسب نمی کند.

 

# شما باید بکوشید که مدیری مورد احترام و معتبر باشید نه مدیری محبوب.

 محبوبیت از دست رفتنی ست و اعتبار ماندنی.

 # رفاقت با کارمندان برای شما محبوبیت به ارمغان می آورد.

 اما همین محبوبیت حریم ها را می شکند و شما را به سمت سازش

 با آنان می برد. که این سازش اعتبار فعالیت ها و دستورات شما

 را سست و ناپایدار می سازد.

 # شما باید تلاش کنید که مدیری مورد احترام و دارای اعتبار باشید.

 وقتی کارمندان به شما اعتماد کنند و به شما احترام بگذارند با جان و

 دل برایتان کار خواهند کرد.

 

 


 

* اگر می خواهید از ابزارهای تبلیغاتی استفاده کنید،

 بهتر است به سوالات زیر جواب دهید :

 ابتدا مخاطب و دریافت کننده ی پیام تبلیغی خود را شناسایی کنید

 و سپس با توجه به ویژگی های او به سوالات زیر پاسخ دهید.

1- خواستار چه تاثیری در مخاطبان هستید؟

2- اثرگذارترین پیام ها در شرایط فعلی جامعه کدامند؟

3- بهترین رسانه کدامند؟

4- بهترین زمان برای تبلیغ شما چه زمانی است؟

 

 


 

* برخی از مشکلات رایج مدیران :

 1- کارمند خوب پیدا نمی شود!!

 مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم.

 البته منظور ما این نیست که استخدام کار بسیار راحتی است،

 کار سخت است ولی امکان پذیر است.

 

2- هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمی دهد!!

 باید در " واگذاری کارها " مهارت بیشتری کسب کنیم.

 واگذاری قابل یادگیری است و نکات فراوانی دارد که باید رعایت کنیم

 تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.

 

3- اگر من نباشم کارمندان کار نمی کنند!!

 انگیزه دادن به کارمندان را بلد نیستیم.

 اگر رهبر خوبی باشیم و مدام به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به

 خوبی انجام خواهند شد.

 

4- اگر به کارمندان آزادی و اختیار بدهیم سوء استفاده می کنند!!

 مشکل از آنجاست که هیچ سیستمی برای سنجش عملکرد کارکنان

 نداریم.

 اگر عملکرد کارکنان با معیارهای عددی سنجیده شود امکان سوء استفاده

 از بین می رود.

 

5- آنقدر سرم شلوغ است که فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم!!

 مدیریت زمان ضعیفی داریم و همچنین کارها را به اندازه کافی واگذار نمی کنیم.

 

6- شرایط اقتصادی خوب نیست و نمی توان کاری کرد!!

 به اندازه کافی بر بازاریابی و تبلیغات تمرکز نکرده ایم.

 با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیلبورد و تبلیغات

 چند میلیونی نیفتید.

راه های بسیار ارزانی وجود دارد که می تواند مشتریان زیادی ایجاد کند.

 

7- رقیبان نمی گذارند فروش خوبی داشته باشیم!!

 مشکل از آنجاست که استراتژی ندارید یا حداقل استراتژی مناسبی ندارید.

 

 

 


 

* اجزای اصلی مذاکره :

1- اطلاعات : طرفی که بهترین درک و شناخت را از آنچه باید انجام شود دارا باشد،

 قدرت بیشتری در مذاکره دارد.

2- زمان : طرفی که از نظر وقت در تنگنا نباشد، کار خود را بهتر انجام می دهد.

 هیچ وقت در تنگنای وقت مذاکره نکنید و اجازه ندهید طرف مقابل احساس کند در

 تنگنای وقت هستید.

3- قدرت : هیچ وقت قدرت را به طرف مقابل واگذار نکنید.

 

 


* ویژگیهای سازمان مشتری مدار

_ تمام افراد و کارکنان مفهوم مشتری مداری و رضایت مشتری را بخوبی درک کرده اند.

_ خدمات و محصولات آن سازمان بخوبی کار می کند.

_ در این سازمان فراتر از نیازهای مشتریان پاسخ داده می شود.

_ شکایت و اشکالات وارد شده به سرعت رفع می گردد.

_ مدیران و کارکنان پیگیر و مسئولیت پذیری دارد.

_ تمام افراد به دنبال یافتن و یادگیری هستند.

_ در جای جای سازمان مشتری مداری به وضوح یافت می شود.

 

 


 

* ویژگی های کارکنان مشتری مدار :

۱- مردم را دوست دارند.

۲- همیشه جانب مشتری را می گیرند.

۳- به سئوالات مشتری پاسخ مناسب میدهند.

۴- به حرف های مشتری، خوب گوش می دهند.

۵- شیک پوش و خوش صحبت هستند.

۶- ظاهر و باطن آراسته و وارسته دارند.

۷- خود را به جای مشتری قرار می دهند.

۸- بیشتر به فکر ارائه خدمات هستند تا سود شخصی.

۹- با مشتری همانند میهمان خود رفتار می نمایند.

۱۰- همیشه بیشتر از حد انتظار مشتری برایشان کار میکنند.

۱۱- رفتار آنها نشانگر این است که مردم و مشتریان را در اولویت قرار می دهند.

 

 

 

 


 

* این جمله ماموریت " استارباکس " از زبان رئیس آن است،

 مشتری محصول نمی خرد، بلکه خدمتی را که آن محصول برایش

 دارد می خرد.

 اگر محصول نتواند نیازش را پوشش دهد در پی جایگزین دیگری خواهد رفت،

بهترین کسب و کار ها آنهایی هستند که بهترین جواب ها را برای این

 دو " چ " دارند.

 مشتری " چه " می خواهد؟

و

 " چگونه " می خواهد؟

 

 

 


 

* کسی که فروش را در کوتاهترین و به ساده ترین روش انجام می دهد

" فروشنده ی حرفه ایست.

به همین جهت فروشنده ی خوب، فروشنده ای نیست که وما فروش بالا داشته باشد!

 ممکن است یک فروشنده، تخفیف زیادی بدهد و فروشش را بالا ببرد، ولی شرکت سودی نکند!

 حتی ممکن است فروشنده ای مشتری را فریب دهد!! 

 مجبورش کند به خرید چیزی که به آن نیاز ندارد!

 فروشنده ی حرفه ای، کسی ست که در پایان فروشش،هم خود و هم خریدار خوشحال باشند.

 به همین جهت نشانه ی فروشنده ی حرفه ای مجموعه ای از این موارد است :

 ۱ - فروش بالا

 ۲ - فروش مجدد

 ۳ - فروش به معرفها (یعنی خریدار مشتری بیاورد)

 * فروشنده، مشاور خریدار است. خریدار موقع خرید،ترجیح می دهد از این فروشنده خرید کند،

چون خرید کردن از او ، موجب آرامش وی می شود.

 هر چند به قیمت اندکی بالاتر هم از او بخرد، به همینجهت در خرید و فروش، "قیمت" یک فاکتور

است اما اولین و مهمترین نیست!!

 

 


 

** آنچه مشتری می خواهد :

1. نیازهای انسانی و عاطفی :

-- احترام

-- توجه

-- پاسخگویی مودبانه

-- انصاف در معامله

-- پیگیری

2. نیازهای مادی :

-- کیفیت مطلوب

-- کمیت لازم

-- تحویل به موقع

-- کاربری آسان

-- کارایی بالا

-- عمر طولانی

-- قیمت معقول

 

 

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها